ورودبدون هماهنگی ممنوع

اینجابرای دونفربیشترجانیست
تریپ زمستونی
عسلم این روزاباتیپ جدیدزمستونیت حسابی بانمک شدی من وباباچندروزپیش واست سویشرت وپیرهن وشلواروچکمه گرفتیم که حسابی تودل بروشدی!الان قشنگ سفره پهن میکنی نون میذاری روش،جارومیکشی!لباساتو اتومیکنی البته اتوروتوبرق نمیزنی،تامیخوایم بریم بیرون کفشای من وباباروجلوپامون میذاری ووقتی میبینی روکفشای باباخاک نشسته تمیزشون میکنی،عاشق اینی که ازروکتابات واست قصه بگن!دایی مجتبی روخیلی دوست داری همینطورننی رو!همش گوشیمومیاری ومیگی ننی من هم شماره ی مامان روواست میگیرم تازگیاوقتی پی پی یاجیش داری چسب مای بی بی روبازمیکنی و میری درحموم!عاشق لاکی وهرجالاک میبینی میگی داک ومیدویی طرفش!چکمه هاتم خیلی دوست داری بغلش یک عروسک هلوکیتی داره که وقتی راه میری روشن میشه!شلوارت هم سبزه لاینرداره که خیلی بهت میادبخصوص وقتی میکنمش توچکمه هات،سویشرت قرمزکلاه دار باتیشرت بنفش هلوکیتی!واسه عاشورارفتیم امامزاده همین که طبل زدن شروع کردی رقصیدن بعدش بهت گفتم مامان حسین حسین بکن اون موقع بودکه شروع کردی سینه زدن دوتاسینه میزدی بعدمیرقصیدی!الان سرماخوردی فدات شم انشالاکه زودخوب میشی تاپست بعدی بای بای
+نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:لباس,شلوار,آنیسا,ساعت14:24توسط fati |
دستت سوخت
دیشب خونه ی پدرشوهرم بودیم من رفتم چایی بیارم که آنیساهم اومد دنبالم نفهمیدم چی شدکه دوتادستایی آنیسارفت تو قابلمه ی شیری که تازه جوشیده بودسریع بردم دستاشوگرفتم زیر شیرآب به خودم اومدم دیدم همه ریختن توآشپزخونه دایی فرشادهم اونجابود خلاصه اباحسابی من وعمه هارودعواکرد الان دور مچ چپت که النگو هات توش بودتاول زده
+نوشته شده در سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب: شادی,آنیسا,ساعت10:6توسط fati |
دوچیز
موقع خسته شدن به دوچيزفكركن ،آنهايي كه منتظرشكست توهستن تابه توبخندن وآنهايي كه منتظرپيروزي توهستن تاباتوبخندن...
+نوشته شده در دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب: شادی,آنیسا,ساعت20:46توسط fati |
مادر
امروز روز زن بود من نه اینکه از اون زنای کم توقع هستم به یک روسری بیست سی تومنی قانع شدم دست عشقم دردنکنی البته قول داده که قیمت طلا هه کم بیادپایین واسم یه سرویس بگیره!قربونش برم،وای که من چقد عاشق شوهرم هستم فداش شم
+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت19:2توسط fati |
مادر
ما8ان خوبم قربون چشای مهربونت برم خوبی هات هیچوقت یادم ن8یره روزت مبارک عزیززززم
+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت18:44توسط fati |
دیشب ساعت حدود دوازده بودکه از خونه پدرشوهرم رفتیم خونه خودمون!زندگیم گفت گشنمه!من هم راستش روبخواید گشنم بود گفتم بایه جوجه کباب حسابی چطوری؟قبول کردورفت توحیاط تامنقل رو روبراه کنه من هم آنی ذوخوابوندم وگوشتاروسیخ کرد8 جاتون خالی کباب نصف شب عجب حالی میده ها!
+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت10:46توسط fati |
از آرزوتاآغوش
توقشنگترین بهانه ی بودن منی: آنوقت هاکه باتوبودن برایم فقط یک آرزبود وبس وقتی به لبخندت وآن خال کوچک روی گردنت می اندیشیدم دلم به شدت یک زلزله ی یشت ریشتری میلرزیدوهوس بوسیدنت یک لحظه آرامم نمیگذاشت واکنون که آغوشت هرشب آرامگاه من است آنچنان بوسه بارانت میکنم که گویی همین یک شب به پایان زندگی ام باقیست آری اکنون که بامنی گویی تمام دنیا ازآن من است عشق من کیومرثم همه ی دنیایم عاشقانه تاقیامت دوستت دارم
+نوشته شده در شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت15:50توسط fati |
به خاطرتو
توقشنگترین بهانه ی بودن منی: آنوقت هاکه باتوبودن برایم فقط یک آرزبود وبس وقتی به لبخندت وآن خال کوچک روی گردنت می اندیشیدم دلم به شدت یک زلزله ی یشت ریشتری میلرزیدوهوس بوسیدنت یک لحظه آرامم نمیگذاشت واکنون که آغوشت هرشب آرامگاه من است آنچنان بوسه بارانت میکنم که گویی همین یک شب به پایان زندگی ام باقیست آری اکنون که بامنی گویی تمام دنیا ازآن من است عشق من کیومرثم همه ی دنیایم عاشقانه تاقیامت دوستت دارم
+نوشته شده در شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت15:50توسط fati |
شیرین کاری
پریروز وقتی توحال نشسته بودیم بابایی منوبوسید اونوقت تومثل یه گربه ی وحشی به من حمله کردی واونطرف صورموبوسیدی نی نی کوچولوی حسودمن قربون شوصت ماهت بره مامان هیچوقت این بوست یادم نمیره
+نوشته شده در شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت9:0توسط fati |
یه اتفاق بد
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت11:28توسط fati |
تولدآنیسا
دخترقشنگم۱۶فروردین۹۱روزی بودکه توباورودت زندگی من وبابایی روقشنگ ترکردی،ومابخاطر شکرانه این نعمت بزرگ که خدابهمون داد۱۶فروردین ۹۲روکه اولین سالگرداین تولدخجسته بودجشن گرفتیم وتقریبأ همه ی فامیل رودعوت کردیم شیرینی دادیم فیلمش هست حالا ایشالا بعدأکه بزرگ شدی میبینی! دخترقشنگم تازگیایه کارایی میکنی که من وباباة خیلی ذوق میکنیم واز خوشحالی نمیدونیم چیکارکنیم مةلأ میری ویکی وازکلاهای تولدت رو روسرت میزاری ومیری جلو آینه ودست میزنی ومیرقصی یاومین که جاتو میندازم برعکس درازمیکشی وخودت رومیزنی به خواب یاوقتی بابا میره بیرون وددرومیبنده بغض میکنی گریه میکنی پشتت رومیزنی به دروپاتومیکوبی زمین تابابابزمیگرده وباخودش میبردت خلاصه چش نخوری این روزاخیلی شیرین شدی
+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:تولد,یک سالگی,آنیسا,ساعت11:2توسط fati |